در عاشورا دعوا بين دو نوع ديندارى بود، يكى ديندارى تا مرز فداء و ايثار جان و مال و اسارت بچه ها و زنان و شلاق، و ديگرى ديندارى تا مرز امنيت و رفاه و احترام اجتماعى و ثروت!
بعضى آرزو دارند به هر قيمتى پير شوند و در رختخواب بميرند، اين تنها آرزويشان هست، بزرگ ترين آرزويشان پير شدن و در رختخواب مردن است، چنين كسانى با همه چيز به شرط چاقو رو به رو می شوند، يعنى به شرط منافع خودشان، چون هدف، زنده ماندن است.
هدف اين ها زندگى به هر قيمت ولو يك روز بيشتر است.
اين يك نوع مذهبى بودن است، يك نوع ديگر هم، مذهبى بودن ياران حسين است كه در راه كربلا قاسم كه يك نوجوان سيزده ساله است، می گويد ما داريم به سمت مرگ می رويم، امام از او می پرسد كه نظرت راجع به مرگ چيست؟
می گويد "احلى من العسل" مرگى كه در راه حقيقت و خداست، از عسل شيرين تر است.
اين هم يك جور مذهب است، يك عده هم مذهبى هايى هستند كه به چيزى ايمان ندارند، مذهب برايشان فقط يك فرم اجتماعى است، يك روش زندگى در كنار بقيه روش هاست، ايده و عقيده ندارند، فقط تاكتيك دارند، و آن هم هر روز عوض می شود، چون هدف تامين منافع است كه هر روز بايد به يك نحو تامين شود، و اين ها براساس منافع تصميم می گيرند، نه بر اساس عقاید.
امام فرمودند كه اين ها انسان هاى آزاد نيستند، برده اند، برده زندگى به هر قيمت، مذهبى اند ولى مذهب شان، مذهب چانه زنى و چرتكه اندازى است، مذهبى ها زيادند ولى بلاء كه بيايد، ابتلای سرخ و خونين كه بيايد، دينداران كم اند.
همين هايى كه خيلى زيادند، كم می شوند
هواداران سكوت و سازش براى يك روز زندگى بيشتر، هواداران دين بدون جهاد، تقوى بدون شهادت، ايمان بدون رنج.
در حالی كه امام حسين می گويد: " مجاهَدَةَ العَدُوِّ فرضٌ على جميع الاُمّة لو تركوا الجهاد لَأَتاهم العَذابُ "
نبرد خونين با دشمنان واجب دينى است بر همه مردم، جامعه اى كه جهاد را ترك كند، از هر طرف عذاب بر سرش خواهد ريخت، در دنيا و آخرت.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: سیاسی